9 خاطره خواندنی از نفرات برتر کنکور
9 خاطره خواندنی از نفرات برتر کنکور
پی سی کنکور: در این مطلب برای شما کاربران عزیز،چند خاطره از دوران کنکوری نفرات برتر کنکور را برایتان آماده کرده ایم،که امیدواریم مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد.
نرگس خانمحمدي، رتبهی 99 تجربی از بابل، دانشجوی پزشکي دانشگاه تهران علوم پزشکي
نوع انتخاب دوستان در سال کنکور خیلی مؤثر است. من ارتباطم را با تمام شبکههای اجتماعی قطع کردم. در شهر بابل اغلب کسانی که مثل من برای سال دوم تلاش میکردند نتیجهی خوبی گرفتند و اینها حاصل معاشرت ما با هم بود. به هم انگیزه و امید میدادیم و موفقیت هر یک از ما در گرو ارتباط با یکدیگر بود. ما دوست داشتیم سال بعد همه با هم خوشحال باشیم. من هیچ وقت در انتخاب دوستانم به رتبه و تراز آنها توجه نداشتم. معیار اصلی من برای دوستیابی، توان اشتراک نقاط مثبت به یکدیگر بود. گاهی در یک آزمون انرژی کافی نداشتم اما دوستم که روحیهی بهتری داشت در این زمینه به من کمک میکرد. ما در دوستیهای خود سعی کردیم حال یکدیگر را خوب کنیم. دوستانم را مثل خودم میدیدم و موفقیت آنها موفقیت من بود.
فربد سمنانی، رتبهی 10 تجربی منطقهی 2 از سمنان، دانشجوی پزشکي دانشگاه تهران
روش مطالعهی فردی
من در مورد درسهاي متني مانند زيست و شيمي کتاب را کنار ميگذاشتم و اول از همه هر چه به ذهنم ميرسيد مينوشتم. وقتي کتاب را باز ميکردم کاملاً ميدانستم که چه مباحثي را بلد هستم و چه مباحثي را بلد نيستم و با اين کار خيلي سريعتر بازيابي ميکردم. من در ادبيات مشکل داشتم؛ چون علاقهام به اين درس کم بود. تصميم گرفتم کار سخت را اول هفته انجام دهم. در عربي و زبان قوي بودم. بعد از اينکه روشم را در زيست درست کردم سعي کردم در زمانبندي ادبيات هم روشم را درست کنم. من روي سؤالات ادبيات خيلي وقت ميگذاشتم و عجله هم باعث افزايش اشتباهاتم ميشد. بنابراين تصميم گرفتم سؤالات شمارشي را براي آخر آزمون بگذارم تا با عجله پاسخ ندهم. من در عربي قوي بودم و درک مطلب را براي آخر ميگذاشتم اما بعد از مدتي متوجه شدم وقتي براي آخر ميگذارم نگرانم ميکند و هنگام پاسخ به سؤالات زبان به درک مطلب عربي فکر ميکنم؛ به همين دليل درک مطلب را اول جواب ميدادم و چون در قواعد خوب بودم براي آخر ميگذاشتم. دين و زندگي و زبان را خيلي سريع پاسخ ميدادم تا به سؤالات ادبيات و عربي برگردم.
فاطمه میرزایی، رتبهی 876 تجربی منطقهی 3 از کنگاور، دانشجوی پزشکي دانشگاه علوم پزشکي کرج
تلاش
سال دوم از روزي 8 ساعت شروع کردم و هر ماه حداقل يک ساعت اضافه ميکردم تا اينکه به روزانه 13 ساعت رسيدم. چون استراحت بهتري بين درسها داشتم نتيجهي بهتري هم گرفتم. سال اول وقتي ترازم کم ميشد از ترس آنکه در آزمون بعدي هم ترازم کم شود در آزمون شرکت نميکردم اما سال دوم رفتارم را کاملاً تغيير دادم. من يک سال ترسيدم و نتيجه نگرفتم؛ اما سال دوم ترس را کنار گذاشتم و مسير جديدي را امتحان کردم که نتيجهبخش بود.
علي خواجونژاد، رتبهي 1027 منطقهي 2 از سيرجان، دانشجوی پزشکي دانشگاه علوم پزشکي کرمان
پایداری و سماجت
برخی به من میگفتند چون در خانوادهی ما پزشک وجود ندارد فکر پزشکی را از سرم بیرون کنم. میگفتند استعداد ندارم و اصلاً باید درس را کنار بگذارم. گاهی برای اینکه با خودم تجدید میثاق کنم به بیمارستان میرفتم و در بخشهای مختلف قدم میزدم. وقتی مریض میشدم و پزشک درمانم میکرد آرزو میکردم که روزی من هم بتوانم چنین خدمتی بکنم. به هر حال سعی میکردم از سنگهایی که به طرفم پرتاب میشد پلی برای موفقیت بسازم. من طبق گفتهی حسین بصیر، رتبهی 3 ریاضی، اگر در رفاه کامل بودم هیچ وقت استقامت به خرج نمیدادم. محمد استادمحمدی، رتبهی 1 ریاضی کشور، یک سال قبل از کنکور پدرش را از دست داد و همیشه برای من جالب بود که چگونه توانسته ادامه دهد. من سعی کردم این افراد را الگوی خودم قرار دهم.
حسین بصیر، رتبهی 3 ریاضی منطقهی 3 سال 96 از روستای ترکمپور، دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف
نقش مدرسه
در خانوادهي ما عرف اين بود که وقتي کسي سوم راهنمايي را تمام ميکرد ديگر ادامهي تحصيل نميداد. من هم از دبستان به اين فکر ميکردم که تا همين مقطع درس ميخوانم و بعد کشاورز ميشوم. وقتي من و برادر دوقلويم در آزمون نمونهدولتي شرکت نکرديم يکي از مسئولان مدرسه تعجب کرد و دليل آن را پرسيد. وقتي فهميد ميخواهيم ترک تحصيل کنيم پيگير کارمان شد. پدر و مادرم هميشه دوست داشتند که آيندهي خوبي داشته باشيم اما هيچ وقت به ما فشار نميآوردند که درس بخوانيم. حتي مادرم وقتي ميديد من در خانه سه ساعت درس ميخوانم تعجب ميکرد و توقع داشت همهي درسها را در کلاس ياد بگيرم. سال کنکور شرايط را براي مادرم توضيح دادم و او هم کمکم به زياد درس خواندن من عادت کرد.
فريده مؤکدي، رتبهي 435 تجربی سال 96 از سمنان، دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه سمنان
من سال قبل فقط تست آموزشي ميزدم و متوجه نميشدم که ميتوانم در زمان محدود هم به سؤالات جواب بدهم يا خير. سال دوم تست زماندار هم کار ميکردم و نمرههايم را مينوشتم و با توجه به اين نمرات ميتوانستم در آزمون انتظار واقعبينانهاي از خودم داشته باشم و به نتيجهاي که در آزمون ميگرفتم اعتماد ميکردم. سال اول خيلي وقتها آزمون های آزمایشی را تحليل نميکردم اما سال دوم اين کار را جدي گرفتم. اوايل فقط سؤالات بدون پاسخ و غلط را تحليل ميکردم اما در مجلهي آزمون خواندم که بهتر است سؤالات درست را هم تحليل کنم. اين کار را انجام دادم و متوجه شدم برخي از پاسخهاي درست من شانسي بوده و تصميم گرفتم تحليل آزمون را کامل انجام دهم. بعد از آزمون و تحليل آن، برنامهي دو هفتهي بعد را هم مينوشتم. سال اول به اين کار اعتقاد نداشتم و همچنين گاهي برنامهي مدرسه با برنامهي آزمون ناهماهنگ بود و نميتوانستم برنامهريزي خوبي داشته باشم. سال دوم برنامهاي که مينوشتم سهشنبهي هفتهي دوم کامل انجام شده بود. چهارشنبه آزمون غير حضوري را کار ميکردم و بر اساس آن پنجشنبه را به مرور اختصاص ميدادم.
محمد عزيزي رتبهي 5 تجربي منطقهي 2 کنکور 96 از اردبيل،دانشجوی پزشکي دانشگاه علوم پزشکي تهران
متعادل باشیم
سوم دبيرستان متأسفانه برنامهي نامنظمي داشتم و اشتباهم اين بود که خودم را با ترازهاي خيلي بالاتر ميسنجيدم و به اين فکر نميکردم که هر آزمون در حال پيشرفت هستم. اين اشتباه باعث شد ساعت خواب و مطالعهام به هم بريزد. گاهي سه ساعت ميخوابيدم و اين کمخوابيها آسيب جدي به من زد و حدود دو ماه بعد از لحاظ جسمي در وضعيت نامناسبي بودم. در آزمونها هم افت کرده بودم. تأثيرات آن حتي تا اواخر سال چهارم هم با من بود و خيلي از من انرژي ميگرفت. درواقع کمخوابيها باعث استرس افراطي و در پي آن افت فشار و قند خون و کمخوني شده بود. تصميم گرفتم تابستان با کمي استراحت آزمون بدهم و سعي من پيدا کردن روشهايم بود و ديگر نميخواستم خودم را با بقيه مقايسه کنم. در تابستان سعي کردم انرژي ازدسترفتهام را جبران کنم. روزي حدود 10 ساعت مطالعه شروع کردم و آزمون بعد ترازم ثابت ماند ولي سعي کردم همان برنامه را ادامه بدهم. تجربه به من ميگفت تراز به صورت ناگهاني بالا نميرود و بايد تلاشم را بيشتر کنم.
امیرحسین قاسمینژاد، رتبهی 1 تجربی کشور کنکور 96 از سیرجان، دانشجوی پزشکي دانشگاه تهران
فراشناخت
مهمترين فايدهاي که آزمونهای آزمایشی برايم داشت اين بود که به فضاي آزمون دادن عادت کردم و باعث شد بتوانم خودم را مديريت کنم و هر مشکلي که در جلسهي آزمون برايم پيش ميآمد راهحل آن را پيدا ميکردم. اين شامل شرايط محيطي جلسهي آزمون و همچنين نوع سؤالات ميشد. آيا بايد به همهي سؤالات به ترتيب پاسخ ميدادم يا بايد تشخيص ميدادم که از چه سؤالي بگذرم و بعداً به سراغ آن بروم؟ آزمونها باعث ميشد ارزيابي خوبي از مباحثي که خوانده بودم داشته باشم و کافي يا ناکافي بودن مطالعهام مشخص ميشد. موضوع ديگر، رقابت در آزمونها بود. رقابت هم البته بايد تعادل داشته باشد؛ نه آن قدر زياد باشد که به دانشآموز آسيب رواني بزند و نه آن قدر کم باشد که انگيزهي دانشآموز کمرنگ شود. رقابت بايد در حد نيروي محرکه براي ادامهي راه باشد. اگر در يک آزمون افت ميکردم انگيزهاي ميشد تا بيشتر تلاش کنم.
سيد محمد علي مرتضوي، رتبهی 606 تجربی سال 96 از زنجان، دانشجوی پزشکي دانشگاه علوم پزشکي زنجان
برنامهریزی شخصی
همان روز که تصمیم گرفتم دوباره کنکور بدهم دفترچهی کوچکی تهیه کردم تا برنامهریزیام را بنویسم. من هنوز آن دفترچه را دارم و احساس خوبی به من میدهد. من یک برنامهریزی کلی برای دو هفتهی بین آزمونها داشتم و یک برنامهی روزانه. هر شب قبل از خواب برای فردا برنامهریزی میکردم و درسها و ساعاتی را که میخواستم به آنها اختصاص دهم مشخص میکردم. نوشتن به من کمک میکرد که کارهای فردا را حتماً انجام دهم. شبهایی که برنامهام را نمینوشتم فردایش بیبرنامه بودم و ساعت مطالعهام کم میشد. من معمولاً از 8 صبح تا ظهر به مدت 4 ساعت مفید درس میخواندم و زمان استراحت هم داشتم. از ساعت 3 بعدازظهر تا 9 شب هم دوباره به مدت 5 ساعت کامل مطالعه میکردم. آخر شب هم مخصوص خواندن درسهای عمومی و درسهای آسانتر بود./کانون
هم چنین شما کاربران عزیز حتما از بخش مصاحبه سایت که شامل مصاحبه با رتبه های برتر کنکور است نیز دیدن کنید
سلام. ممنون. استفاده کردم.
سلام دوست عزیز
سپاس از همراهی شما با پی سی کنکور
سلام
خیلی خوب بود
سپاس از نظر شما