لیسنینگ درس 1 زبان دوازدهم (اشتراک)
خب در این پست درس ۱ رو بهش می پردازیم، شنیداری ها رو با متن و تلفظ بریم ببینیم:
بخشی از این مطلب با همکاری دبیران گرانقدر جناب آقای مادیح یوسفی از کرمانشاه و آقای محمد یونس ملازایی از سیستان و بلوچستان، آقای جمال احمدی از بوکان تهیه شده است.
هر مورد یا اشکالی یا نارضایتی حتی اگر بود زیر همین پست کامنت بدین یا به از طریق انتها سایت به پشتیبانی پیام بدین.
اگر میخواین به یه بخش خاصی دسترسی سریع داشته باشید روی عنوان مدنظر کلیک کنید :
کانورسیشن صفحه ۱۹ و ۲۰ درس اول زبان دوازدهم

|
مکالمه درس ۱ صفحه ۱۹ و ۲۰ |
|
✅ ۱ Sara has been in the Children’s Medical Center for a week. She has caught a terrible flu. The doctor told her to stay there to get better. There is a photograph of an old man on the wall. While the nurse is taking her temperature, they start talking. سارا یک هفته است که در مرکز درمانی کودکان حضور داره. او آنفلوانزای خیلی بدی گرفته. دکتر به او گفته که در مرکز درمانی بمونه تا بهتر بشه. عکس یک پیرمرد روی دیواره. در حالی که پرستار تب سارا رو داره میگیره، آنها شروع به صحبت میکنند. ✅ ۲ ?Sara: Excuse me, who is that man in the picture سارا: اِکسکیوز می، هو ایز دَت مَن این دِ پیکچر؟ ببخشید، اون مرد توی عکس کیه؟ ✅ ۳ ?Nurse: Oh, don’t you know him? Have you ever heard of Dr. Mohammad Gharib نرس: اوه، دونت یو نو هیم؟ هَو یو اِوِر هِرد آو داکتر محمد قریب؟ اوه، نمیشناسیش؟ تا به حال اسم دکتر محمد قریب رو شنیدی؟ ✅ ۴ Sara: I guess I have only seen his name in my English book, but I’m not sure about it سارا: آی گِس آی هَو اُونلی سین هیز نیم این مای انگلیش بوک، بات آیم نات شور اَبَوت ایت. فکر میکنم فقط اسمش رو توی کتاب انگلیسیام دیدم، اما مطمئن نیستم. ✅ ۵ Nurse: Dr. Gharib was a famous physician نرس: داکتر قریب واز اِ فِیمِس فیزیشن. دکتر قریب یک پزشک مشهور بود. ✅ ۶ ?Sara: Oh,… can you tell me a little about his life سارا: اوه… کَن یو تِل می اِ لیتِل اَبَوت هیز لایف؟ اوه… میتونی کمی درباره زندگیش بهم بگی؟ ✅ ۷ Nurse: Dr. Gharib was born in Tehran in 1288. After receiving his diploma, he went abroad to study medicine. In 1316, he became a physician and then came back to his homeland. In 1347, this center was founded by Dr. Gharib and one of his close friends. نرس: داکتر قریب واز بورن این تهران این وان تو اِیت اِیت. افتر رسیوینگ هیز دیپلُما هی وِنت ابراد تو استادی مِدیسین. این وان تری وان سیکس هی بیکِیم اِ فیزیشن اَند دِن کیم بَک تو هیز هومْلَند. این وان تری فور سِوِن دیس سِنتِر واز فاندِد بای داکتر قریب اَند وان آو هیز کلوز فرِندز. دکتر قریب در تهران و در سال ۱۲۸۸ بدنیا آمد. بعد از گرفتن دیپلم رفت خارج تا پزشکی بخواند. در سال ۱۳۱۶ پزشک شد و بعد به سرزمینش برگشت. در سال ۱۳۴۷ این مرکز توسط دکتر قریب و یکی از نزدیکترین دوستانش تأسیس شد. ✅ ۸ Sara: Really? I didn’t know that سارا: رئیلی؟ آی دیدنت نو دَت. واقعاً؟ من نمیدونستم. ✅ ۹ Nurse: Dr. Gharib was also a generous man. He spared no pains to cure sick children. He was very friendly and helpful to poor families. Not surprisingly, he was regarded as a dedicated physician. نرس: داکتر قریب واز آلسو اِ جنروس مَن. هی اسپِرد نو پِینز تو کیور سیک چیلدرن. هی واز وِری فرِندلی اَند هِلفول تو پور فَمِلیز. نات سرپرایزینلی، هی واز ریگاردِد از اِ دِدیکیتِد فیزیشن. دکتر قریب یک مرد سخاوتمند هم بود. او از هیچ تلاشی برای درمان کودکان بیمار دریغ نمیکرد. او با خانوادههای فقیر بسیار مهربان و کمککننده بود. جای تعجب ندارد که یک پزشک فداکار شناخته میشد. ✅ ۱۰ Sara: It’s a pity! I didn’t know such a great man سارا: ایتز اِ پیتی! آی دیدنت نو سَچ اِ گریت مَن. حیف! من همچین مرد بزرگی رو نمیشناختم. ✅ ۱۱ Nurse: He was known as a distinguished university professor, too. The first Persian textbook on children’s diseases was written by him. He taught medicine to thousands of students. نرس: هی واز نون از اِ دیستینگوئیشد یونیورسیتی پروفِسور تو. دِ فِرست پرشین تکستبوک آن چیلدرنز دیزیزیز واز ریتِن بای هیم. هی تات مِدیسین تو تَوزِندز آو استیودِنتز. او همچنین به عنوان استاد برجسته دانشگاه شناخته میشد. اولین کتاب فارسی درباره بیماریهای کودکان را او نوشت. او به هزاران دانشجو پزشکی آموزش داد. ✅ ۱۲ Sara: Oh, what a great man he was سارا: اوه، وُت اِ گریت مَن هی واز! اوه، عجب مرد بزرگی بود. ✅ ۱۳ Nurse: By the way, it might be interesting to know that your physician was one of Dr. Gharib’s students نرس: بای دِ وِی، ایت مایت بی اینترستینگ تو نو دَت یور فیزیشن واز وان آو داکتر قریبز استیودِنتز. راستی، ممکنه جالب باشه بدونی پزشک خودت یکی از شاگردان دکتر قریب بوده. ✅ ۱۴ Sara: Really?! That’s interesting سارا: رئیلی؟ دَتس اینترستینگ! واقعاً؟ خیلی جالبه. |
واژگان صفحه ۲۴ درس اول زبان دوازدهم
new word and expressions
|
✅ ۱
Hamid sits on the sofa and watches TV all the time هَمید سیتز آن دِ سُفا اَند واچِز تیوی آل دِ تایم. حمید همیشه روی کاناپه مینشیند و تلویزیون تماشا میکند. ✅ ۲
My grandfather feeds the pigeons in the park every morning مای گِرَندفادر فیدز دِ پیجِنز این دِ پارک اِوری مورنینگ. پدربزرگم هر صبح در پارک به کبوترها غذا میدهد. ✅ ۳
Dad really shouted at me when I didn’t do my homework دَد ریئِلی شَوتِد اَت می وِن آی دیدنت دو مای هوموُرک. پدرم واقعاً سرم داد زد وقتی تکالیفم را انجام ندادم. ✅ ۴
We have to speak louder, because my grandmother is hard of hearing وی هَو تو اسپیک لَودِر، بیکاز مای گِرَندمادِر ایز هارد آو هیِرینگ. باید بلندتر صحبت کنیم، چون مادربزرگم کمشنواست. ✅ ۵
Ferdowsi was born in a village near Toos فردوسی واز بورن این اِ ویلیج نیر توس. فردوسی در روستایی نزدیک توس به دنیا آمد. ✅ ۶
My uncle went to his son and hugged him مای آنکل وِنت تو هیز سان اَند هاگد هیم. عمویم رفت پیش پسرش و او را در آغوش گرفت. ✅ ۷
My little sister sits on my mother’s lap all the time مای لیتل سیستر سیتز آن مای ماذرز لَپ آل دِ تایم. خواهر کوچکم همیشه روی پای(دامن) مادرم مینشیند. |

|
Read and Practice رید اَند پرَکتیس. بخوان و تمرین کن. burst into tears: to cry suddenly بِرست اینتو تیرز: تو کرای سادِنلی زدن زیر گریه: ناگهان گریه کردن Aida burst into tears when she saw her score آیدا بِرست اینتو تیرز وِن شی سا هِر اِسکور. آیدا وقتی نمرهاش را دید، ناگهان زد زیر گریه. repeatedly: many times ریپیتِدلی: مِنی تایمز بارها: چندین بار I’ve told Mohsen repeatedly to talk politely to his teachers آیو تُلد محسن ریپیتِدلی تو تاک پُلاتلی تو هیز تیچرز. من بارها به محسن گفتهام که با معلمهایش مودبانه صحبت کند. forgive: to stop being angry with someone فورگیو: تو استاپ بیینگ اَنگری وید ساموان بخشیدن: دست برداشتن از عصبانیت نسبت به کسی Mom forgave me for breaking the vase مام فورگیو می فور بریکینگ دِ وِیز. مامان من را به خاطر شکستن گلدان بخشید. calmly: in a quiet way کاملی: این اِ کوایِت وی با آرامش: به شکلی آرام و بیصدا He always speaks slowly and calmly هی آلویز اسپیکز اسلولی اَند کاملی. او همیشه آهسته و آرام صحبت میکند. diary: a book in which you record your thoughts or feelings or what has happened every day دایِری: اِ بوک این وِچ یو رکورد یور ذاتس اُر فیلینگز اُر وَت هز هَپِند اِوری دی. دفترچه خاطرات: دفتری که در آن افکار، احساسات یا اتفاقات روزانه خود را یادداشت میکنی. I have kept a diary for twelve years آی هَو کِپت اِ دایِری فور توِلْو یِرز. من دوازده سال است که دفترچه خاطرات دارم. Go to Part ‘Vocabulary’ of your Workbook and do B and C گو تو پارت وُکَبیولری آو یور وُرکبوک اَند دو بی اَند سی. برو به بخش واژگان کتاب کار و تمرینات B و C را انجام بده. |
ردینگ صفحه ۲۴ و ۲۵ درس اول زبان دوازدهم

|
“Respect your Parents.” “ریسپِکت یور پِرِنتس.” «به والدین خود احترام بگذارید.» ✅ ۱ On a spring morning, an old woman was sitting on the sofa in her house. Her young son was reading a newspaper.Suddenly a pigeon sat on the window آن اِ اسپرینگ مورنینگ، اَن اُلد وومن واز سیتینگ آن دِ سُفا این هر هاوس. هر یانگ سان واز ریدینگ اِ نیوزپیپر. سادِنلی اِ پیجِن سَت آن دِ ویندو. در یک صبح بهاری، یک زن پیر در خانهاش بر روی کاناپه نشسته بود. پسر جوانش در حال روزنامه خواندن بود. ناگهان یک کبوتر بر روی پنجره نشست. ✅ ۲ The mother asked her son quietly, “What is this?” The son replied: “It is a pigeon.” After a few minutes, she asked her son for the second time, “What is this?” The son said, “Mom, I have just told you, ‘It is a pigeon, a pigeon’.” After a little while, the old mother asked her son for the third time, “What is this?” This time the son shouted at his mother, “Why do you keep asking me the same question again and again? Are you hard of hearing?” دِ ماذِر اسکد هر سان کوایِتلی، وات ایز دیس؟ دِ سان ریپلاید: ایت ایز اِ پیجِن. after ا فیو مینِتز، شی اسکد هر سان فور دِ سِکِند تایم، وات ایز دیس؟ دِ سان سِید: مام، آی هَو جاست تلد یو، ایت ایز اِ پیجِن، اِ پیجِن. افتر اِ لیتِل وایل، دی اُلد ماذِر اسکد هر سان فور دِ ثرد تایم، وات ایز دیس؟ دیس تایم دِ سان شاوْتِد اَت هِر ماذر: وای دو یو کیپ اسکینگ می دِ سِیم کوئسچن اگین اَند اگین؟ آر یو هارد آو هیِرینگ؟ مادر به آرامی از پسرش پرسید: “این چیه؟” پسر جواب داد: “این یک کبوتر است.” بعد از چند دقیقه، برای دومین بار پرسید: “این چیه؟” پسر گفت: “مامان من همین الان بهت گفتم این یک کبوتر است، یک کبوتر.” پس از مدت کوتاهی، مادر دوباره برای بار سوم پرسید: “این چیه؟” این بار پسر با عصبانیت فریاد زد: “چرا هی مدام داری این سوال رو تکرار میکنی؟ مگر کمشنوا شدهای؟” ✅ ۳ A little later, the mother went to her room and came back with an old diary. She said: “My dear son, I bought this diary when you were born”. Then, she opened a page and kindly asked her son to read that page. The son looked at the page, paused and started reading it aloud: اِ لیتِل لیتر، دِ ماذر وِنت تو هر روم اند کیم بک وید اًن اُلد دایِری. شی سِید: “مای دیر سان، آی بُوت دیس دایِری وِن یو وِر بُرن.” دِن، شی اُوپِند اِ پیج اَند کایِندلی اسکد هر سان تو رید دَت پیج. دِ سان لوکد اَت دِ پیج، پازد اَند استارتد ریدینگ ایت الاود: کمی بعد مادر به اتاقش رفت و با دفتری قدیمی برگشت. گفت: “پسرم، من این دفتر خاطرات را وقتی تو متولد شدی خریدم.” سپس آن را باز کرد و با مهربانی از پسرش خواست که آن را بخواند. پسر به صفحه نگاه کرد، مکثی کرد و با صدای بلند شروع به خواندن نمود: ✅ ۴ Today my little son was sitting on my lap, when a pigeon sat on the window. My son asked me what it was 15 times, and I replied to him all 15 times that it was a pigeon. I hugged him lovingly each time when he asked me the same question again and again. I did not feel angry at all. I was actually feeling happy for my lovely child. تودِی مای لیتِل سان واز سیتینگ آن مای لَپ، وِن اِ پیجِن سَت آن دِ ویندو. مای سان اسکد می وات ایت واز فیفتین تایمز، اند آی ریپلاید تو هیم آل فیفتین تایمز دَت ایت واز اِ پیجِن. آی هاگد هیم لاوینگللی ایچ تایم وِن هی اسکد می دِ سِیم کوئسچن اگین اَند اگین. آی دید نات فیل اَنگری اَت آل. آی واز اَکچوالی فیلینگ هپی فور مای لاولی چاید. امروز پسر کوچکم روی پایم نشسته بود، زمانی که یک کبوتر روی پنجره نشست. پسرم ۱۵ بار از من پرسید که این چیست و من هر ۱۵ بار به او جواب دادم که این یک کبوتر است. هر بار که این سؤال را تکرار میکرد، او را با عشق در آغوش میگرفتم و اصلاً احساس عصبانیت نکردم. در واقع به خاطر فرزند عزیزم خوشحال میشدم. ✅ ۵ Suddenly the son burst into tears, hugged his old mother and said repeatedly, “Mom, mom, forgive me; please forgive me.” The old woman hugged her son, kissed him and said calmly, “We must care for those who once cared for us. We all know how parents cared for their children for every little thing. Children must love them, respect them, and care for them”. سادِنلی دِ سان بِرست اینتو تیرز، هاگد هیز اُلد ماذر اَند سِید ریپیتدلی: “مام، مام، فورگیو می؛ پلیز فورگیو می.” دِ اُلد وومن هاگد هر سان، کیسد هیم اَند سِید کاملی: “وی ماست کر فور دوز هو وانس کرد فور آس. وی آل نُو هاو پِرِنتس کِرد فور دیر چیلدرِن فور اِوْری لیتِل ثینگ. چیلدرِن ماست لاو ذِم، ریسپِکت ذِم، اَند کِر فور ذِم.” ناگهان پسر شروع به گریه کردن کرد و مادرش را در آغوش گرفت و با تکرار گفت: “مادر، مادر، من را ببخش! لطفا من را ببخش.” مادر پیر، پسرش را در آغوش گرفت و بوسید و با آرامش گفت: “ما باید مراقب کسانی باشیم که زمانی از ما مراقبت کردهاند. همهی ما میدانیم که پدر و مادر چقدر با کوچکترین مسائل به فرزندانشان اهمیت میدهند. بچهها باید آنها را دوست داشته باشند و به آنها احترام بگذارند و از آنها مراقبت کنند.” |
![]() |
||||||||||||||
|
Reading Strategy: Question generation ریدینگ اِستراتِجی: کوئسچِن جِنِرِیشن استراتژی خواندن: تولید سؤال Question generation is a reading comprehension strategy whereby readers ask and answer meaningful questions about the important points or main ideas of a text. کوئسچِن جِنِرِیشن ایز ا ریدینگ کامپرهِنشِن استراتِجی وِربی ریدِرز اَسک اَند اَنسِر مینینگفول کوئسچِنز اَبَوت دی ایمپورتِنت پوینتز اور مِین آیدیاز آو ا تِکست. تولید سؤال یک راهبرد درک مطلب است که در آن خوانندهها درباره نکات مهم یا ایدههای اصلی یک متن سؤالهای معنادار میپرسند و به آنها پاسخ میدهند. Using this strategy, students ask and answer their own questions rather than only answering questions provided by the book or the teacher. یوزینگ دیس استراتِجی، استیودِنتز اَسک اَند اَنسِر ذِر اُون کوئسچِنز رادر دَن اُنلی اَنسِرینگ کوئسچِنز پرووایدد بای دِ بوک اور دِ تیچِر. با استفاده از این راهبرد، دانشآموزان به جای پاسخ دادن فقط به سؤالات کتاب یا معلم، سؤالات خود را میسازند و پاسخ میدهند. :Follow these steps فالو دیز استِپس: این مراحل را دنبال کنید: ۱- Read the text وان. رید دِ تِکست. ۱. متن را بخوانید.
۲- Find the important points or main ideas تو. فایند دی ایمپورتِنت پوینتز اور مِین آیدیاز. ۲. نکات مهم یا ایدههای اصلی را پیدا کنید.
۳- Make a question for each point or idea ثری. مِیک اِ کوئسچِن فور ایچ پوینت اور آیدیا. ۳. برای هر نکته یا ایده یک سؤال بسازید. ۴-Answer the questions فور. اَنسِر دِ کوئسچِنز. ۴. به سؤالات پاسخ دهید. ✅ ۹ :Common question starters along with their possible answers are as follows کامن کوئسچن استارتِرز اَلانگ وید ذِر پاسیبِل اَنسِرز آر از فالووز: شروع کنندههای متداول سؤال و پاسخهای ممکن آنها به شرح زیر است:
|
![]() |
نمونه سؤالات و پاسخها (بر اساس متن قبلی در مورد احترام به بزرگترها):نکته : این سوالات و پاسخ ها کلا پیشنهادی می باشد. ✅ ۱ ?Who should we respect according to the passage هو شود وی ریسپکت اَکوردینگ تو دِ پَسِج؟ طبق متن باید به چه کسانی احترام بگذاریم؟ .We should respect our elders وی شُد ریسپکت آور اِلدرز. باید به بزرگترها احترام بگذاریم. ✅ ۲ ?What do elders have to share with us وات دو اِلدرز هَو تو شِر وید آس؟ بزرگترها چه چیزی برای تقسیم کردن با ما دارند؟ .They have life experiences, failures, successes, and more دی هَو لایف اِکسپریِنسِز، فِیلیورز، ساکسِسِز، اَند مور. آنها تجربیات زندگی، شکستها، موفقیتها و چیزهای زیادی دارند. ✅ ۳ ?When will we also grow old وِن ویل وی آلسو گراو اُلد؟ چه زمانی ما هم پیر خواهیم شد؟ A few years hence (in the future), we will also grow old ا فیو ییرز هِنس، وی ویل آلسو گراو اُلد. چند سال بعد (در آینده) ما هم پیر میشویم. ✅ ۴ ?Why is it important to respect elders وای ایز ایت ایمپورتِنت تو ریسپکت اِلدرز؟ چرا احترام به بزرگترها مهم است؟ .Because they cared for us and deserve to be cared for بیکاز دی کِرد فور آس اَند دیزِرو تو بی کِرد فور. زیرا آنها از ما مراقبت کردند و سزاوار احترام و مراقبت هستند. ✅ ۵ ?How can we show respect to our elders هاو کن وی شو ریسپکت تو آور اِلدرز؟ چگونه میتوانیم به بزرگترهایمان احترام بگذاریم؟ .By loving, appreciating, and helping them when they need us بای لاوینگ، اپریشِیتینگ، اَند هِلپینگ ذِم وِن دی نید آس. با دوست داشتن، قدردانی و کمک به آنها زمانی که نیاز دارند. بخش BB. Skim the ‘Reading’. Write its main idea بی. اسکیم دِ ریدینگ. رایت ایتس مِین آیدیا. ب. متن را سریع بخوانید و ایده یا مفهوم اصلی آن را بنویسید. :The main idea is We must respect, care for, and love our elders because they have valuable experiences and they cared for us when we were young. دِ مِین آیدیا ایز: وی ماست ریسپکت، کِر فور، اَند لاو آور اِلدرز بیکاز دی هَو وَلویوبِل اکسپریِنسِز اَند دی کِرد فور آس وِن وی وِر یانگ. ایده اصلی: باید به بزرگترها احترام بگذاریم و از آنها مراقبت کنیم چون آنها تجربیات ارزشمندی دارند و وقتی کوچک بودیم از ما مراقبت کردهاند. بخش CC. Read the ‘Reading’. Find what these words refer to سی. رید دِ ریدینگ. فایند وات دیز وُردز ریفِر تو. ج. متن را بخوانید. مشخص کنید این کلمات به چه کسی یا چیزی اشاره دارند. her (paragraph 1, line 2) هِر (پاراگراف وان، لاین تو) «او» (زن): the old woman / mother دی اُلد وومن / مادِر (اشاره به زن پیر یا مادر) his (paragraph 2, line 5) هیز (پاراگراف تو، لاین فایو) «او» (مذکر): the young son دِ یانگ سان (اشاره به پسر جوان) you (paragraph 3, line 2) یو (پاراگراف ثری، لاین تو) «تو»: the son دِ سان (اشاره به پسر) me (paragraph 4, line 5) می (پاراگراف فور، لاین فایو) «من»: the mother / old woman دِ مادِر / اُلد وومن (اشاره به مادر یا زن پیر) them (paragraph 5, line 6) ذِم (پاراگراف فایو، لاین سیکس) «آنها»: the elders / parents دِ اِلدرز / پِرِنتس (اشاره به بزرگترها یا والدین) |
|
(Workbook: Page 10) ریدینگ کتاب کار درس اول برای این بخش از کتاب کار فایل صوتی پیدا نشده است |
|
✅۱ ✅ ۲ ✅ ۳ ✅ ۴ ✅ ۵ ✅ ۶ ✅ ۷ ✅ ۸ ✅ ۹ ✅ ۱۰ |
صفحه ۲۷ و ۲۸ درس اول زبان دوازدهم
![]() |
|
✅ ۱ A collocation is two or more words that often go together ا کَلُکِیشِن ایز تو اور مور وُردز دَت آفتِن گو تُگِذِر. کالوکیشن یعنی دو یا چند واژه که اغلب با هم به کار میروند. ✅ ۲ Collocations tell us which words can come before or after other words کَلُکِیشِنز تِل آس وِیچ وُردز کَن کام بیفور اور اَفتِر آدِر وُردز. کالوکیشنها به ما میگویند کدام واژهها قبل یا بعد از واژههای دیگر میتوانند بیایند. ✅ ۳ These combinations just sound ‘right’ to native speakers, who use them all the time دیز کامبِنِیشِنز جاست ساوند “رایت” تو نِیتیو اسپیکرز، هو یوز ذِم آل دِ تایم. این ترکیبها برای انگلیسی زبانان بومی، طبیعی و درست به نظر میرسند و همیشه از آنها استفاده میکنند. ✅ ۴ On the other hand, other combinations may be unnatural and just sound ‘wrong’ آن دی آدِر هَند، آدِر کامبِنِیشِنز مِی بی اَنَچِرال اَند جاست ساوند “رانگ”. از سوی دیگر، ترکیبات دیگر ممکن است نادرست و غیر طبیعی باشند. مثالها و توضیح ترکیبهای درست و غلط:fast food but quick meal. It would not be normal to say quick food or fast meal فست فود بات کوئیک میل. ایت وود نات بی نُرمال تو سی کوئیک فود اور فست میل. “فست فود” و “کوئیک میل” صحیح است؛ اما گفتن “کوئیک فود” یا “فَست میل” معمول نیست. strong wind but heavy rain. It would not be normal to say heavy wind or strong rain استرانگ ویند بات هِوی رِین. ایت وود نات بی نُرمال تو سی هِوی ویند اور استرانگ رِین. “استرانگ ویند” (باد شدید) و “هِوی رِین” (باران سنگین) درست است؛ ولی “هوی ویند” یا “استرانگ رِین” معمول نیست. make a mistake but do exercise. It would not be normal to say do a mistake or make exercise مِیک اِ میستِیک بات دو اِکسِرسایز. ایت وود نات بی نُرمال تو سی دو اِ میستِیک اور مِیک اِکسِرسایز. “مِیک اِ میستِیک” (اشتباه کردن) و “دو اِکسِرسایز” (ورزش کردن) صحیح است؛ اما “دو اِ میستِیک” یا “مِیک اِکسِرسایز” طبیعی نیست. مثالهای کالوکیشن از متن کتاب:read a newspaper (NOT study a newspaper) رید اِ نیوْزپیپِر (نات اِستادی اِ نیوْزپیپِر) “روزنامه خواندن” صحیح است، نه “مطالعه کردن روزنامه”. sit on the sofa (NOT sit at the sofa) سیت آن دِ سوفا (نات سیت اَت دِ سوفا) “روی مبل نشستن” صحیح است؛ نه “کنار مبل نشستن”. hard of hearing (NOT difficult of hearing) هارد آو هیرینگ (نات دیفیکالت آو هیرینگ) “کمشنوا” به صورت “هارد آو هیرینگ” است؛ نه “دیفیکالت آو هیرینگ”. |
![]() |
|
A. Without looking back at the Conversation, make collocations by matching the words on the left with the ones on the right column. الف. بدون اینکه دوباره به گفتوگو نگاه کنید، همآیی واژهها (collocations) را با وصل کردنِ کلمات ستون چپ به کلمات ستون راست بسازید. ✅ ۱ feel surprisingly فیل سرپرایزینگلی احساس شگفتانگیز داشتن ✅ ۲ take temperature تِیک تِمپرِچِر دما گرفتن / تبسنجی کردن ✅ ۳ go abroad گو اَبْراد به خارج رفتن ✅ ۴ spare no pains سپِر نو پِینز تلاش خود را دریغ نکردن / نهایت تلاش را کردن ✅ ۵ not the way نات دِ وِی راهش این نیست / این راهش نیست ✅ ۶ by the way بای دِ وِی راستی / البته (در ضمن) ✅ ۷ burst into tears بِرست اینتو تِیرز زدن زیر گریه بخش B B. With a classmate, check the answers by looking for the collocations in the Conversation. Use each collocation in a new sentence. ب. با همکلاسیتان پاسخها را با نگاه کردن به collocationها در گفتوگو بررسی کنید. از هر collocation در یک جمله جدید استفاده کنید. ✅ ۸ I feel surprisingly calm before exams آی فیل سرپرایزینگلی کام بیفور اگزمز. قبل از امتحانها بهطور شگفتانگیزی آرامم. ✅ ۹ The nurse took my temperature دِ نِرس تِک مای تِمپرِچِر. پرستار دمای بدنم را گرفت. ✅ ۱۰ My brother wants to go abroad next year مای برادر وانتس تو گو اَبْراد نِکست یِر. برادرم میخواهد سال بعد به خارج برود. ✅ ۱۱ She spared no pains to help her friend شی اِسپِرد نو پِینز تو هِلپ هِر فِرِند. او برای کمک به دوستش از هیچ تلاشی دریغ نکرد. ✅ ۱۲ ?By the way, have you finished your homework بای دِ وِی، هَو یو فینیشد یور هومورک؟ راستی، مشقهایت را تمام کردی؟ ✅ ۱۳ When she heard the bad news, she burst into tears وِن شی هِرد دِ بَد نیوز، شی بِرست اینتو تِیرز. وقتی خبر بد را شنید، زد زیر گریه. |
صفحه ۲۹،۳۰ و ۳۱ درس اول زبان دوازدهم
![]() |
|
✅ ۱ Hafez is known to be as one of the most famous Persian poets of all time هَفِز ایز نون تو بی از وان آو دِ موسْ فِیمِس پِرشِن پُوِتس آو آل تایم. حافظ به عنوان یکی از مشهورترین شاعران فارسی زبان همه دورانها شناخته میشود. ✅ ۲ He was born sometime between the years 1310 and 1337 A.D. in Shiraz هی واز بُرن سامتایم بِتوین دِ ییرز وان ثری وان زیرو اند وان ثری ثری سِوِن ای.دی. این شیراز. او در دورهای بین سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۷ میلادی در شیراز متولد شد. ✅ ۳ In his childhood, he received religious education این هیز چایلدهود، هی ریسیود ریلیجِس اِجوکِیشِن. در کودکی آموزش مذهبی دریافت کرد. ✅ ۴ He is called Hafez because he learned the Holy Quran by heart هی ایز کُلد هافز بیکاز هی لِرنْد دِ هُلی قُران بای هارت. به او حافظ میگویند چون قرآن کریم را از حفظ یاد گرفت. ✅ ۵ Hafez is mostly remembered for a special type of poetry that is called Ghazal هافز ایز موسْلی ریمِمبِرد فور اِ اسپِشِل تایپ آو پُتری دَت ایز کُلد غزل. حافظ بیشتر به خاطر گونهای خاص از شعر که غزل نام دارد شناخته میشود. ✅ ۶ Emotions and ethics are used in Ghazals a lot ایموشِنز اند اِتیکْس آر یوزد این غزَلز اِ لات. احساسات و اخلاقیات در غزلهای او بسیار به کار رفته است. ✅ ۷ The collection of his poems is called Divan دِ کالِکشن آو هیز پُمز ایز کُلد دیوان. مجموعه شعرهای او را دیوان مینامند. ✅ ۸ It has been translated into countless languages including German, English and French ایت هَز بین ترنسلِیتِد اینتو کَونتْلِس لَنگویجیز اینکلودینگ جِرمَن، انگلیش اند فرنچ. این اثر به زبانهای بیشماری از جمله آلمانی، انگلیسی و فرانسوی ترجمه شده است. ✅ ۹ Hafez is known to be the inspiration for many poets and authors around the world هافز ایز نون تو بی دِ اینسپِرِیشِن فور مِنی پُوِتْس اند آثِرز اَرَوند دِ وُرلد. حافظ منبع الهام بسیاری از شاعران و نویسندگان در سراسر جهان است.
|
![]() |
C. Tell your teacher how ‘passive voice’ is madeبه معلم خود بگو که چگونه مجهول ساخته میشود. ✅ ۱ Tell your teacher how ‘passive voice’ is made تِل یور تیچر هاو پَسیو وُیس ایز مِید. به معلمت بگو که معلوم (ساختار مجهول) چگونه ساخته میشود. توضیح: برای ساختن جمله مجهول، از فعل to be (am, is, are, was, were, …) + شکل سوم فعل (past participle) استفاده میشود. D. Read the Conversation and underline all ‘passive voices’مکالمه را بخوان و همه فعلهای مجهول را زیر خط بکش. ✅ ۱ Hafez is known to be as one of the most famous Persian poets of all time is known هَفِز ایز نون تو بی از وان آو دِ موسْ فِیمِس پِرشِن پُوِتس آو آل تایم. حافظ به عنوان یکی از مشهورترین شاعران فارسیزبان همه دورانها شناخته میشود. ✅ ۲ He was born sometime between the years 1310 and 1337 A.D. in Shiraz was born هی واز بُرن سامتایم بِتوین دِ ییرز وان ثری وان زیرو اند وان ثری ثری سِوِن ای.دی. این شیراز. او در دورهای بین سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۷ میلادی در شیراز متولد شد. ✅ ۴ He is called Hafez because he learned the Holy Quran by heart is called هی ایز کُلد هافز بیکاز هی لِرنْد دِ هُلی قُران بای هارت. به او حافظ میگویند چون قرآنکریم را از حفظ یاد گرفت. ✅ ۵ Hafez is mostly remembered for a special type of poetry that is called Ghazal is mostly remembered / is called هافز ایز موسْلی ریمِمبِرد فور اِ اسپِشِل تایپ آو پُتری دَت ایز کُلد غزل. حافظ بیشتر به خاطر نوع خاصی از شعرش که غزل نامیده میشود، به یاد آورده میشود. ✅ ۶ Emotions and ethics are used in Ghazals a lot are used ایموشِنز اند اِتیکْس آر یوزد این غزَلز اِ لات. احساسات و اخلاقیات در غزلهای او بسیار به کار رفته است. ✅ ۷ The collection of his poems is called Divan is called دِ کالِکشن آو هیز پُمز ایز کُلد دیوان. مجموعه شعرهای او دیوان نامیده میشود. ✅ ۸ It has been translated into countless languages including German, English and French has been translated ایت هَز بین ترنسلِیتِد اینتو کَونتْلِس لَنگویجیز اینکلودینگ جِرمَن، انگلیش اند فرنچ. این اثر ترجمه شده است به زبانهای بیشماری از جمله آلمانی، انگلیسی و فرانسوی. ✅ ۹ Hafez is known to be the inspiration for many poets and authors around the world is known هافز ایز نون تو بی دِ اینسپِرِیشِن فور مِنی پُوِتْس اند آثِرز اَرَوند دِ وُرلد. حافظ شناخته میشود به عنوان الهامبخش بسیاری از شاعران و نویسندگان جهان. |
E. Read the following paragraph and choose the best verb formsپاسخ کامل جمله به جمله با انتخاب شکل صحیح فعل:
✅ ۱ Many products are developed each year. مَنی پراداکتز آر دیوِلاپت ایچ ییر. هر سال محصولات زیادی تولید میشود. ✅ ۲ Light bulb, camera, airplane, and telephone were invented by scientists and inventors لایت بالب، کَمِرا، اِیرپلِین، اند تِلیفُن وِر اینوِنتِد بای سایِنتیستز اند اینوِنتِرز. لامپ، دوربین، هواپیما و تلفن توسط دانشمندان و مخترعان اختراع شدند. ✅ ۳ Laptops, smart phones, and tablets were made by lots of work. لَپتاپس، اسمارت فُونز، اند تَبلِتس وِر مِید بای لاتز آو وُرک. لپتاپ، گوشی هوشمند و تبلت با تلاش زیاد ساخته شدند. ✅ ۴ But not all products are developed by hard work. بات نات آل پراداکتز آر دیوِلاپت بای هارد وُرک. اما همهٔ محصولات با تلاش زیاد ساخته نمیشوند. ✅ ۵ Some inventions were created by accident or scientists’ mistakes. سام اینوِنشِنز وِر کرییِیتِد بای اکسیدِنت اور سایِنتیستز میستِیکز. برخی اختراعات با تصادف یا اشتباه دانشمندان به وجود آمدند. ✅ ۶ Penicillin, for instance, was discovered quite accidentally when Alexander Fleming was working on bacteria. پنیسیلین، فور اینستَنس، واز دیسکاوِرد کوایِت اکسیدنتِلی وِن اَلکساندِر فلمینگ واز وُرکینگ آن بکتریا. مثلاً پنیسیلین کاملاً تصادفی کشف شد زمانی که الکساندر فلمینگ روی باکتریها کار میکرد. ✅ ۷ Microwave oven also was invented during a scientist’s experiment on energy. مایکروویو آوِن آلسو واز اینوِنتِد دورینگ اِ سایِنتیستز اکسپریمنت آن انرژی. مایکروویو هم در آزمایش دانشمندان درباره انرژی اختراع شد. ✅ ۸ More interesting, some tools and technologies are not made by scientists at all. مور اینترستینگ، سام تولز اند تکنالاجیز آر نات مِید بای سایِنتیستز اَت آل. جالبتر اینکه برخی ابزار و فناوریها اصلاً توسط دانشمندان ساخته نمیشوند. ✅ ۹ Some like dishwashers and computer games were made by ordinary people like workers, housewives and school students سام لایک دیشواشرز اند کامپیوتر گیمز وِر مِید بای آردینری پیپل لایک وُرکِرز، هاوسوایوز اند اسکول استیودِنتز. برخی مانند ماشین ظرفشویی و بازیهای رایانهای توسط مردم عادی مانند کارگران، خانهداران و دانشآموزان ساخته شدند. |
|
بخش F از شما خواسته که در مورد کارهایی که در گذشته اتفاق افتاده، اما انجامدهنده (فاعل) آن مشخص نیست یا گفته نمیشود، جملههای مجهول بنویسی. معمولاً باید جملههایی بنویسی که به صورت passive هستند. مثال خود کتاب هم این است: The window was broken. (پنجره شکسته شد.) در ادامه پنج جمله پیشنهادی با فرمت مورد علاقه شما: F. Passive Sentences about Past Events(کارهایی که در گذشته انجام شدهاند؛ بدون ذکر فاعل) ✅ ۱ The car was repaired دِ کار واز ریپِرد. ماشین تعمیر شد. ✅ ۲ A letter was sent اِ لِتِر واز سِنت. یک نامه ارسال شد. ✅ ۳ The homework was finished دِ هوموُرک واز فینیشت. تکلیف انجام شد. ✅ ۴ The light was turned off دِ لایت واز تِرنْد آف. چراغ خاموش شد. ✅ ۵ The cake was eaten دِ کیک واز ایتِن. کیک خورده شد. |
![]() |
A. Tag Questions(جملات نمونه با ترجمه و تلفظ) ✅ ۱ ?Mina is happy, isn’t she مینا ایز هَپی، ایزنت شی؟ مینا خوشحال است، مگر نه؟ ✅ ۲ ?He’s writing an email, isn’t he هیز رایتین اَن ایمِیل، ایزنت هی؟ او دارد یک ایمیل مینویسد، اینطور نیست؟ ✅ ۳ ?George wasn’t hungry, was he جورج وازنت هانگری، واز هی؟ جورج گرسنه نبود، مگر بود؟ ✅ ۴ ?The girls were weaving a carpet, weren’t they دِ گِرلز وِر ویوینگ اِ کارپت، وِرنْت دی؟ دخترها داشتند فرش میبافتند، مگر نه؟ ✅ ۵ ?They are going to Hamedan, aren’t they دی آر گوینگ تو هَمِدان، آرنت دی؟ آنها دارند به همدان میروند، اینطور نیست؟ ✅ ۶ ?His father won’t buy a new car, will he هیز فادِر وُنت بای اِ نیو کار، ویل هی؟ پدرش ماشین جدید نمیخرد، مگر میخرد؟ ✅ ۷ ?The boys have broken the window, haven’t they دِ بُویز هَو بروکِن دِ ویندو، هَوِنت دی؟ پسرها پنجره را شکستهاند، مگر نه؟ ✅ ۸ ?Your sister has passed the exam, hasn’t she یور سیستر هَز پَسْت دِ اگزم، هَزنت شی؟ خواهرت امتحان را داده (قبول شده)، مگر نه؟ |
لیسنینگ و سپیکینگ صفحه ۳۲ و ۳۳ درس اول زبان دوازدهم

|
متن صفحه ۳۳ Listening and SpeakingEliciting Agreement and Signaling Uncertainty (تأیید گرفتن یا نشانه دادن عدم قطعیت با استفاده از tag question) ۱️⃣ ?Sam has not come to work. I have heard he’s sick, isn’t he سَم هَز نات کام تو ورک. آی هَو هِرد هیز سیک، ایزنت هی؟ سام سر کار نیومده، شنیدم مریضه، اینطور نیست؟ ۲️⃣ Oh yes, he was not well yesterday اُه یِس، هی واز نات وِل یِستِردِی. اوه بله، دیروز حالش خوب نبود. ۳️⃣ ?What’s wrong with him وَتس رانگ وِذ هیم؟ چه مشکلی براش پیش اومده؟ ۴️⃣ The doctors are checking his health condition دِ داکتِرز آر چِکینگ هیز هِلت کِندیشِن. پزشکان در حال بررسی وضعیت سلامتش هستند. ۵️⃣ ?It isn’t something serious, is it ایت ایزِنت سامتینگ سیریِس، ایز ایت؟ چیز جدی نیست، اینطور است؟ ۶️⃣ I hope not آی هوپ نات. امیدوارم اینطور نباشه. More examples(نمونههای بیشتر) ۷️⃣ ?He’s really generous, isn’t he هیز ریلی جِنِرِس، ایزنت هی؟ او واقعاً بخشنده است، مگر نه؟ ۸️⃣ ?They are going to leave here, aren’t they دی آر گوئینگ تو لیو هیر، آرنت دی؟ آنها قرار است اینجا را ترک کنند، درسته؟ ۹️⃣ ?This cannot be true, can it دیس کَنات بی ترو، کَن ایت؟ این نمیتونه درست باشه، میتونه؟ |
|
مکالمه ۱ صفحه ۳۳ |
| conversition 1
۱️⃣ ?Behzad: How’s everything, Amin? You seem to be busy these days, don’t you هاوز اِوْریتینگ، امین؟ یو سیم تو بی بیزی دیز دِیز، دونت یو؟ بهزاد: اوضاع چطوره امین؟ به نظر میرسه این روزا سرت شلوغه، اینطور نیست؟ ۲️⃣ Amin: I’m OK, Behzad. I’m working on a new project. I’m really tired آیم اُکِی، بِهزاد. آیم وُرکینگ آن اِ نو پراجکت. آیم ریلی تایرد. امین: من خوبم بهزاد. دارم روی یک پروژه جدید کار میکنم. واقعاً خسته هستم. ۳️⃣ ?Behzad: But your health is really important, isn’t it بات یور هِلت ایز ریلی ایمپرتِنت، ایزنت ایت؟ بهزاد: اما سلامتیت واقعاً مهمه، اینطور نیست؟ ۴️⃣ ?Amin: I know. But what about work, money, responsibility? We need to consider them all, don’t we آی نو. بات وات اَبَوت وُرک، مانی، ریسپانسیبیلیتی؟ وی نید تو کانسیدر دِم آل، دونت وی؟ امین: میدونم. اما کار، پول، مسئولیت چی؟ ما باید همه اونها رو در نظر بگیریم، اینطور نیست؟ ۵️⃣ Behzad: Yes, but health is on top of everything یِس، بات هِلت ایز آن تاپ آو اِوْریتینگ. بهزاد: بله، اما سلامتی بالاتر از همه چیز است. |
|
مکالمه ۲ صفحه ۳۳ |
|
conversition 2 ۱️⃣ ?Roya: We are going to the gym on Friday. Will you come with us, Mina وی آر گوئینگ تو دِ جیم آن فرایدِی. ویل یو کام ویت آس، مینا؟ رویا: ما روز جمعه به باشگاه میریم. تو هم با ما میای مینا؟ ۲️⃣ Mina: I don’t think so آی دونت تینک سو. مینا: فکر نکنم. ۳️⃣ ?Roya: You don’t like sports, do you یو دونت لایک سپورتس، دو یو؟ رویا: تو ورزش دوست نداری، نه؟ ۴️⃣ Mina: Actually, I don’t know. I think it depends on the type of sport اَکچوالی، آی دونت نو. آی تینک ایت دیپِندز آن دِ تایپ آو سپورت. مینا: در واقع من نمیدونم. فکر میکنم بستگی به نوع ورزش داره. ۵️⃣ ?Roya: You prefer team sports, don’t you یو پریفِر تیم سپورتس، دونت یو؟ رویا: تو ورزشهای تیمی را ترجیح میدی، اینطور نیست؟ ۶️⃣ Mina: Well, it seems to be OK. But honestly, I prefer less active sports like chess وِل، ایت سیمز تو بی اُکِی. بات آنِسْتلی، آی پریفِر لِس اَکتیو سپورتس لایک چس. مینا: خب، به نظر خوبه. اما راستش، من ورزشهای با فعالیت کمتر مثل شطرنج رو ترجیح میدم. ۷️⃣ Roya: Oh, I see اُه، آی سی. رویا: اوه، متوجهم. |
![]() |
|
Conversation 1 ?Why is Amin busy these days وای ایز امین بیزی دیز دِیز؟ چرا امین این روزها سرش شلوغ است؟ ✅ Amin is busy these days because he is working on a new project امین ایز بیزی دیز دِیز بیکاز هی ایز وُرکینگ آن اِ نو پراجکت. امین این روزها سرش شلوغ است چون دارد روی یک پروژه جدید کار میکند. ?What does Behzad think about health وات داز بهزاد تینک اَبَوت هِلت؟ بهزاد درباره سلامت چه فکری میکند؟ ✅ Behzad thinks health is really important and it is on top of everything بهزاد تینکز هِلت ایز ریلی ایمپرتِنت اَند ایت ایز آن تاپ آو اِوْریتینگ. بهزاد فکر میکند سلامتی واقعاً مهم است و بالاتر از همه چیز قرار دارد. کادر سبز اولPair up and ask your friends some questions that elicit agreement or confirm facts. You may use the topics in the box پِر آپ اَند اَسک یور فرِندز سام کوئِسچِنز دَت الیسِت اِگریمِنت اور کِنفِرم فَکتس. یو مِی یوز دِ تَپیکز این دِ باکس. با یک نفر جفت شوید و از دوستانتان چند سؤال بپرسید که باعث تأیید یا توافق (صحّت) شود. میتوانید از موضوعات داخل کادر استفاده کنید. weather, future job, a place to live وِدِر، فیوچِر جاب، اِ پلیس تو لیو آب و هوا، شغل آینده، جای زندگی Conversation 2 ?Where are they going وِر آر دی گوئینگ؟ آنها کجا میروند؟ ✅ They are going to the gym on Friday دی آر گوئینگ تو دِ جیم آن فرایدِی. آنها روز جمعه به باشگاه میروند. ?Why does Mina prefer chess وای داز مینا پریفِر چِس؟ چرا مینا شطرنج را ترجیح میدهد؟ ✅ Mina prefers chess because it is a less active sport مینا پریفِرز چس بیکاز ایت ایز ا لِس اَکتیو سپورت. مینا شطرنج را ترجیح میدهد چون ورزشِ با فعالیت کمتر است. کادر سبز دومPair up and ask your friends some questions that signal uncertainty. You may use the topics in the box پِر آپ اَند اَسک یور فرِندز سام کوئِسچِنز دَت سیگنِل اَنسِرْتِنتی. یو مِی یوز دِ تَپیکز این دِ باکس. با یک نفر جفت شوید و از دوستانتان چند سؤال بپرسید که نشانهی عدم اطمینان یا نامشخص بودن باشد. میتوانید از موضوعات داخل کادر استفاده کنید. future plans, health condition, problems فیوچِر پلنز، هِلت کاندیشن، پرابلمز برنامههای آینده، وضعیت سلامتی، مشکلات |
رایتینگ صفحه ۳۴ تا ۳۹ زبان دوازدهم
![]() |
Writing – Compound Sentencesنوشتار – جملههای مرکب توضیح کتاب (باکس قرمز):✅ We have learned that every sentence must have at least one subject and one verb. Such a sentence is called a simple sentence. وی هَو لِرنْد دَت اِوْری سِنتِنس ماست هَو اَت لِست وان سابْجِکت اَند وان وِرب. ساچ اِ سِنتِنس ایز کُلد اِ سیمپِل سِنتِنس. آموختهایم که هر جمله باید دستکم یک فاعل و یک فعل داشته باشد. چنین جملهای را جمله ساده مینامند. ✅ A sentence with more than one subject, more than one verb and a connecting word such as and, or, but or so is called a compound sentence. اِ سِنتِنس ویت مور دَن وان سابجکت، مور دَن وان وِرب اَند اِ کانِکتینگ وُرد ساچ از اَند، اُر، بات اُر سو ایز کُلد اِ کامپَوند سِنتِنس. جملهای که بیش از یک فاعل، بیش از یک فعل و یک واژه ربط (مانند and, or, but, so) داشته باشد، جمله مرکب نام دارد. (۱) Additionand نشاندهنده فعالیت یا احساسات مشابه است. ‘and’ shows similar activities or feelings اَند شوز سیمیلَر اَکتیویتیز اُر فیلینگز. مثالها (زیر تصویر):۱️⃣ I get up early in the morning آی گت آپ اِرلی این دِ مورنینگ. من صبح زود بیدار میشوم. ۲️⃣ I make an omelet myself آی مِیک اَن آمْلِت مایسِلف. خودم املت درست میکنم. ۳️⃣ I get up early in the morning, and I make an omelet myself آی گت آپ اِرلی این دِ مورنینگ، اَند آی مِیک اَن آمْلِت مایسِلف. من صبح زود بیدار میشوم و خودم املت درست میکنم. |
![]() |
(۲) Contrast‘but’ نشاندهنده تقابل یا تفاوت است. ‘but’ shows a contrast or difference بات شوز ا کانتراست اُر دیفرِنس. مثال تصویری: ✅ .The book was boring, but Tom had to read it دِ بوک واز بورینگ، بات تام هد تو رید ایت. کتاب خستهکننده بود اما تام مجبور بود آن را بخواند. بخش AComplete the following sentences with ‘and’ or ‘but’ جملات زیر را با “and” یا “but” کامل کنید. ۱️⃣ We went to the park yesterday, and we had a wonderful time وی وِنت تو دِ پارک یستِردِی، اَند وی هَد ا واندِرفول تایم. دیروز به پارک رفتیم و زمان فوقالعادهای داشتیم. ۲️⃣ Behnam’s family went to the zoo last week, but they did not enjoy it بهنامز فَمِلی وِنت تو دِ زو لست ویک، بات دی دید نات اِنجوی ایت. خانواده بهنام هفته پیش به باغوحش رفتند اما لذت نبردند. ۳️⃣ Susan has a pink dress, but she never wears it سوزَن هَز ا پینک دِرِس، بات شی نِوِر ورز ایت. سوزان یک لباس صورتی دارد اما هرگز آن را نمیپوشد. ۴️⃣ Kate saw Sofia, but she didn’t speak to her کِیت سا سوفیا، بات شی دیدنت اسپیک تو هر. کیت سوفیا را دید اما با او صحبت نکرد. ۵️⃣ My English class is really enjoyable, but I have a lot of homework مای انگلیش کلاس ایز ریئِلی اِنجویبل، بات آی هَو ا لات آو هوموُرک. کلاس زبانم واقعاً لذتبخش است اما تکالیف زیادی دارم. |
![]() |
(۳) Choice‘or’ shows two choices اور شوز تو چوئیسز. ‘or’ نشاندهنده دو انتخاب است. مثال تصویری: ✅ You should do your homework, or you should wash the dishes یو شود دو یور هوموُرک، اور یو شود واش دِ دیسز. تو باید تکالیفت را انجام دهی یا ظرفها را بشویی. (۴) Result‘so’ shows that the second sentence is the result of the first one سو شوز دَت دِ سِکِند سِنتِنس ایز دِ ریزالْت آو دِ فِرست وان. ‘so’ نشان میدهد جمله دوم نتیجه جمله اول است. مثال تصویری: Saeed studied hard for the exam, so he passed it سعید ستادیید هارد فور دِ اگزَم، سو هی پَسَد ایت. سعید برای امتحان خیلی تلاش کرد، پس قبول شد. |
![]() |
B. Complete the following sentences with ‘or’ or ‘so’جملات زیر را با “or” یا “so” کامل کنید. ۱️⃣ My mother doesn’t like fast food, so she doesn’t eat any مای مادر دازنت لایک فَست فود، سو شی دازنت ایت اَنی. مادرم فستفود دوست ندارد، پس هیچوقت نمیخورد. ۲️⃣ I go out tonight, or I take a rest آی گو آوت تُنایت، اور آی تِیک اِ رِست. امشب بیرون میروم یا استراحت میکنم. ۳️⃣ We can eat our lunch at the restaurant, or we can have it at home وی کَن ایت آور لانچ اَت دِ رِستِرانت، اور وی کَن هَو ایت اَت هوم. میتوانیم ناهار را در رستوران بخوریم یا در خانه. ۴️⃣ That dictionary is expensive, so I can’t buy it دَت دیکشنری ایز اکسپِنسیو، سو آی کَنت بای ایت. آن دیکشنری گران است، پس نمیتوانم بخرمش. ۵️⃣ This dress is not comfortable, so she rarely wears it دیس دِرِس ایز نات کامفرتبِل، سو شی رِرلی ورز ایت. این لباس راحت نیست، پس او به ندرت آن را میپوشد. نکته (NOTE)✅ Use a comma before and, or, but, so when you combine two sentences یوز اِ کاما بیفور اَند، اور، بات، سو وِن یو کامباین تو سِنتِنسز. قبل از “and”، “or”، “but” و “so” هنگام ترکیب دو جمله از کاما (،) استفاده کنید.
✅ You can replace the repeated nouns with suitable pronouns .یو کَن ریپلیس دِ ریپیتِد نَونز ویت سوتیبِل پرَنانز. میتوانید اسامی تکراری را با ضمیر مناسب جایگزین کنید |
![]() |
C. Combine the two sentences with ‘and’, ‘but’, ‘or’ or ‘so’⬛️(دو جمله را با and، but، or یا so ترکیب کن.) ۱️⃣ Joseph is very busy today, so he cannot watch TV جوزف ایز وری بیزی تودِی، سو هی کَنات واچ تیوی. جوزف امروز خیلی سرش شلوغ است، پس نمیتواند تلویزیون تماشا کند. ۲️⃣ My brother has a lot of books, but he never reads them مای برادر هَز ا لات آو بوکز، بات هی نِوِر ریدز دِم. برادرم کتابهای زیادی دارد، اما هرگز آنها را نمیخواند. ۳️⃣ We should do a lot of homework, but we don’t have enough time وی شود دو ا لات آو هومورک، بات وی دونت هَو ایناف تایم. ما باید مشق زیادی انجام بدهیم، اما وقت کافی نداریم. ۴️⃣ Sepideh likes spaghetti, but her grandmother hates spaghetti سپیده لایکْس اسپَگتی، بات هر گرَند مادِر هِیتْس اسپگتی. سپیده اسپاگتی دوست دارد، اما مادربزرگش از اسپاگتی بدش میآید. ۵️⃣ You can buy this coat, or you can buy those shoes یو کَن بای دیس کُت، اور یو کَن بای دُوز شوز. تو میتوانی این کت را بخری یا آن کفشها را بخری. ⬛️ D. Complete the sentences.(جملات را کامل کن.) ۱️⃣ I like learning Chinese, but it’s very difficult. آی لایک لِرنینگ چاینیز، بات ایتز وری دیفیکِلت. من یادگیری چینی را دوست دارم، اما خیلی سخت است. ۲️⃣ These shoes are not comfortable, so I won’t buy them دیز شوز آر نات کامفرتِبِل، سو آی وُنت بای دِم. این کفشها راحت نیستند، پس آنها را نمیخرم. ۳️⃣ You must study well, and you will get good marks یو ماست استادی وِل، اَند یو ویل گت گود مارکس. باید خوب درس بخوانی، و نمره خوبی خواهی گرفت. ۴️⃣ I like swimming, but I’m afraid of deep water آی لایک سویمینگ، بات آیم افرِید آو دیپ واتِر. شنا کردن را دوست دارم، اما از آب عمیق میترسم. ۵️⃣ You can install a mobile dictionary, or you can use an online dictionary یو کَن اینستال اِ موبایل دیکشنری، اور یو کَن یوز اَن آنلاین دیکشنری. میتوانی یک دیکشنری موبایل نصب کنی یا از دیکشنری آنلاین استفاده کنی. |
![]() |
|
E. Write five real compound sentences about yourself, your family or friends⬛️ (پنج جمله مرکب واقعی درباره خودت، خانواده یا دوستانت بنویس.) E. Write five real compound sentences about yourself, your family or friends⬛️ (پنج جمله مرکب واقعی درباره خودت، خانواده یا دوستانت بنویس.) ۱️⃣ I always ask questions in class, and my teacher answers them patiently آی آلویز اسک کوئسچِنز این کلس، اَند مای تیچِر اَنسِرز دِم پِیشِنتلی. من همیشه در کلاس سوال میپرسم و معلمم با حوصله جواب میدهد. ۲️⃣ My brother loves playing the guitar, but he doesn’t like singing مای برادر لاوز پلِیینگ دِ گیتار، بات هی دازنت لایک سینگینگ. برادرم گیتار زدن را دوست دارد اما از آواز خواندن خوشش نمیآید. ۳️⃣ My friend can come to my house, or we can meet at the park مای فرِند کَن کام تو مای هاوس، اور وی کَن میت اَت دِ پارک. دوستم میتواند به خانهام بیاید یا میتوانیم در پارک همدیگر را ببینیم. ۴️⃣ I studied for my exam, so I got a good grade آی استادیِد فور مای اگزم، سو آی گات ا گود گرید. برای امتحانم درس خواندم، پس نمرهی خوبی گرفتم. ۵️⃣ My family wants to travel in summer, but we don’t have much time مای فَمِلی وانتز تو تراول این سامر، بات وی دونت هَو ماچ تایم. خانوادهام دوست دارد تابستان سفر کند اما وقت زیادی نداریم. F. Go back to the Reading. Find three simple and three compound sentences⬛️ (به متن Reading برگرد و سه جمله ساده و سه جمله مرکب پیدا کن – فاعلها زیرخط، فعلها دایره)
: Three Simple Sentences (جمله ساده: فقط یک فعل و یک فاعل دارد.)
۱️⃣ Her young son was reading a newspaper ( Her young son فاعل، was reading ◯فعل◯ )
۲️⃣ Suddenly a pigeon sat on the window ( a pigeon فاعل، sat ◯فعل◯ )
۳️⃣ The son looked at the page ( The son فاعل، looked ◯فعل◯ )
: Three Compound Sentences ۱️⃣ I study English every day, and I watch English movies on weekends (I فاعل، study ◯فعل◯ … I فاعل دوم، watch ◯فعل دوم◯)
۲️⃣ My mother asked her son quietly, and the son replied ( My mother فاعل، asked ◯فعل◯ … the son فاعل دوم، replied ◯فعل دوم◯ )
۳️⃣ He hugged her, kissed him, and said calmly ( He فاعل، hugged ◯فعل◯ … kissed ◯فعل دوم◯ … said ◯فعل سوم◯ ) اگر نیاز داشتی دقیقاً در متن Reading نشانهگذاری کنم، اسکن یا تایپ متن را جدا بفرست تا روی آن کار کنم! |
صفحه ۴۱ بخش وات یو لرنید
|
✅ ۱ ?Dr. Asadi is answering this important question: “why is it important to care for our elders” داکتر اَسَدی ایز اَنسِرینگ دیس ایمپورتَنت کوئسچِن: وای ایز ایت ایمپورتَنت تو کِر فُر آور اِلدرز؟ دکتر اسدی دارد به این سوال مهم پاسخ میدهد: چرا مراقبت از سالمندان مهم است؟ ✅ ۲ I think first of all we need to remember that they are our mothers and fathers, and our first teachers آی ثینک فِرست آو آل وی نید تو ریمِمبر دَت ذِی آر آور مادِرز اَند فادِرز، اَند آور فِرست تیچِرز. من فکر میکنم قبل از هرچیز باید به یاد داشته باشیم که آنها مادران و پدران ما هستند و اولین معلمان ما. ✅ ۳ They teach us how to love, how to care, how to forgive, and how to accept دی تیچ آس هاو تو لاو، هاو تو کِر، هاو تو فُرگیو، اَند هاو تو اَکسِپت. آنها به ما یاد میدهند که چگونه عشق بورزیم، چگونه اهمیت بدهیم، چگونه ببخشیم و چگونه بپذیریم. ✅ ۴ Second, elders have more knowledge and wisdom than any one of us سِکِند، اِلدرز هَو مور نالِج اَند ویزدِم دَن اِنی وان آو آس. ثانیاً سالمندان از هر یک از ما دانش و خرد بیشتری دارند. ✅ ۵ They’ve come so far and they’ve learned so much, we have a responsibility to learn from that wisdom دیو کام سو فار اَند دیو لِرند سو ماچ، وی هَو اِ رِسپانسیبیلیتی تو لِرن فرام دَت ویزدِم. آنها تا به اینجا آمدهاند و خیلی چیزها یاد گرفتهاند، ما مسئولیت داریم از آن خرد یاد بگیریم. ✅ ۶ But the most important thing is their experience بات دِ موست ایمپورتَنت ثینگ ایز ذِر اِکسپیریِنس. اما مهمترین چیز، تجربهی آنهاست. ✅ ۷ We may or may not know of all the ups and downs they’ve faced in life but they’ve definitely gained experience that is worth respecting and learning from. وی مِی اور مِی نَت نو آو آل دی آپس اَند داونز دیو فِیست این لایف، بات دیو دِفینِتلی گِیند اِکسپیریِنس دَت ایز وُرث رِسپِکتینگ اَند لِرنینگ فرام. ما ممکن است از همهی فراز و نشیبهایی که آنها در زندگی با آن روبرو شدهاند بدانیم یا ندانیم، اما آنها حتماً تجربهای به دست آوردهاند که ارزش احترام گذاشتن و یاد گرفتن دارد. ✅ ۸ Our elders may hide much pain from us because they don’t want us to feel the pain آور اِلدرز مِی هاید ماچ پِین فرام آس، بیکاز دی دونت وانت آس تو فیل دِ پِین. سالمندان ما ممکن است درد زیادی را از ما پنهان کنند چون نمیخواهند ما این درد را احساس کنیم. ✅ ۹ The least we can do is appreciate them for all they’ve gone through and learn from their insight into situations دِ لیست وی کَن دو ایز اَپریشِیِت ذِم فور آل دیو گان ثرو اَند لِرن فرام ذِر اینسایت اینتو سیتوئِیشنز. کمترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که برای همه چیزهایی که پشت سر گذاشتهاند، قدردانشان باشیم و از بینششان در موقعیتها یاد بگیریم. |
![]() |
|
✅ ۱ ۱- Answer the following questions based on what you just heard اَنْسِر دِ فالوئینگ کوئسچِنز بِیزد آن وات یو جاست هِرد. به سوالات زیر بر اساس آنچه شنیدید پاسخ دهید.
?a. Why is knowing about the experience of our parents important وای ایز نوینگ ابوت دِ اِکسپیریِنس آو آور پارِنتس ایمپورتَنت؟ چرا دانستن دربارهی تجربهی والدینمان مهم است؟
جواب: Knowing about our parents’ experience is important because they have gained valuable wisdom and knowledge through their lives. They have faced many ups and downs, and their experiences can teach us how to navigate life’s challenges successfully and peacefully. It helps us learn from their insights and make better decisions. (نوینگ ابوت آور پارِنتس اِکسپیریِنس ایز ایمپورتَنت بیکاز دی هَو گِینْد وَلیوایبل ویزدِم اَند نالِج ثرو دیر لایوز. دی هَو فِیسْت مِنی آپس اَند داونز، اَند دیر اِکسپیریِنسز کَن تیچ آس هاو تو نَویگِیت لایفز چَلِنجز سَکسِسفُلی اَند پیسفُللی. ایت هِپس آس لِرن فرام دیر اینسایتز اَند مِیک بِتِر دِسیژنز.) دانستن دربارهی تجربهی والدینمان مهم است زیرا آنها از طریق زندگیشان خرد و دانش ارزشمندی کسب کردهاند. آنها با فراز و نشیبهای زیادی روبرو شدهاند و تجربیاتشان میتواند به ما بیاموزد که چگونه با موفقیت و آرامش چالشهای زندگی را پشت سر بگذاریم. این به ما کمک میکند تا از بینش آنها بیاموزیم و تصمیمات بهتری بگیریم.
?b. Why are our parents our first teachers وای آر آور پارِنتس آور فِرست تیچِرز؟ چرا والدینمان اولین معلمان ما هستند؟
جواب: Our parents are our first teachers because they are the first ones to teach us fundamental life skills, values, and morals. They teach us how to love, care, forgive, and accept from a very young age, shaping our understanding of the world and our place in it. (آور پارِنتس آر آور فِرست تیچِرز بیکاز دی آر دِ فِرست وانز تو تیچ آس فاندامِنتال لایف سکلز، وَلیوز، اَند مورالز. دی تیچ آس هاو تو لاو، کِر، فُرگیو، اَند اَکسِپت فرام اِ ویری یانگ اِیج، شِیپینگ آور اَندِراَندینگ آو دِ وُرلد اَند آور پِلِیس این ایت.) والدینمان اولین معلمان ما هستند زیرا اولین کسانی هستند که مهارتهای اساسی زندگی، ارزشها و اخلاقیات را به ما میآموزند. آنها از سنین بسیار پایین به ما یاد میدهند که چگونه عشق بورزیم، مراقبت کنیم، ببخشیم و بپذیریم و درک ما از جهان و جایگاه ما در آن را شکل میدهند. ✅ ۲ Listen again and write down three important points mentioned لیستِن اَگِین اَند رایت داون ثری ایمپورتَنت پوینتز مِنشِنْد. دوباره گوش دهید و سه نکته مهم ذکر شده را بنویسید.
سه نکته مهم: Elders are our first teachers who teach us love, care, and forgiveness. (اِلدرز آر آور فِرست تیچِرز هو تیچ آس لاو، کِر، اَند فُرگیوِنِس.) بزرگان اولین معلمان ما هستند که عشق، مراقبت و بخشش را به ما میآموزند.
Elders possess more knowledge and wisdom gained from their life experiences. (اِلدرز پُزِس مور نالِج اَند ویزدِم گِینْد فرام دیر لایف اِکسپیریِنسز.) بزرگان دانش و خرد بیشتری دارند که از تجربیات زندگیشان به دست آوردهاند.
We have a responsibility to learn from our elders’ wisdom and respect their experiences, even if they hide their pain from us. (وی هَو اِ رِسپانسیبیلیتی تو لِرن فرام آور اِلدرز ویزدِم اَند رِسپِکت دیر اِکسپیریِنسز، ایون ایف دی هاید دیر پِین فرام آس.) ما مسئولیت داریم از خرد بزرگانمان بیاموزیم و به تجربیاتشان احترام بگذاریم، حتی اگر دردشان را از ما پنهان کنند. ✅ ۳ Underline all ‘passive tenses’. Make three questions about the important points. Then answer them آندِرلایِن آل ‘پَسیو تِنْسِز’. مِیک ثری کوئسچِنز ابوت دِ ایمپورتَنت پوینتز. ذِن اَنسِر ذِم. تمام ‘زمانهای مجهول’ را خط بزنید. سه سوال درباره نکات مهم طرح کنید. سپس به آنها پاسخ دهید.
نکات مربوط به زمانهای مجهول و سوالات: در متن اصلی (که در مکالمه قبلی ارائه شد)، عباراتی مانند “they’ve learned” یا “have gained experience” زمان حال کامل معلوم هستند. اگر منظور جملاتی است که به طور خاص زمان مجهول دارند، باید جمله را با ساختار مجهول بیان کرد. به عنوان مثال، اگر جملهای مانند “Our elders’ wisdom is respected” وجود داشت، “is respected” فعل مجهول بود.
سوالات بر اساس نکات مهم: ?Question: What valuable lessons can we learn from the life experiences of our elders (وات وَلیوایبل لِسِنز کَن وی لِرن فرام دِ لایف اِکسپیریِنسز آو آور اِلدرز؟) چه درسهای ارزشمندی میتوانیم از تجربیات زندگی بزرگانمان بیاموزیم؟
Answer: We can learn how to love, care, forgive, and accept, as well as gain wisdom and understanding of life’s complexities (وی کَن لِرن هاو تو لاو، کِر، فُرگیو، اَند اَکسِپت، اَز وَل اَز گِین ویزدِم اَند اَندِراَندینگ آو لایفز کامپلِکسیتِیز.) میتوانیم بیاموزیم که چگونه عشق بورزیم، مراقبت کنیم، ببخشیم و بپذیریم، و همچنین خرد و درکی از پیچیدگیهای زندگی به دست آوریم.
?Question: Why is it important to be proud of our heritage and culture as taught by our elders (وای ایز ایت ایمپورتَنت تو بی پراود آو آور هِرِتیج اَند کالتشر اَز تاوت بای آور اِلدرز؟) چرا مهم است که به میراث و فرهنگمان که توسط بزرگانمان به ما آموخته شده افتخار کنیم؟
Answer: Being proud of our heritage and culture gives us a sense of belonging and identity, and it’s our responsibility to protect it for future generations. (بیینگ پراود آو آور هِرِتیج اَند کالتشر گیوز آس اِ سِنس آو بِلانگینگ اَند آیدِنتیتی، اَند ایتس آور رِسپانسیبیلیتی تو پروتِکت ایت فُر فیوچر جنِرِیشِنز.) افتخار به میراث و فرهنگمان به ما حس تعلق و هویت میدهد و مسئولیت ماست که آن را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.
?Question: How do our elders’ morals and values contribute to our success and peace (هاو دو آور اِلدرز مورالز اَند وَلیوز کَنْتریبیوت تو آور سَکسِس اَند پیس؟) اخلاقیات و ارزشهای بزرگان ما چگونه به موفقیت و آرامش ما کمک میکنند؟
Answer: Our elders’ morals and values provide us with guidelines and principles that have led them to success and peace, which we can follow. (آور اِلدرز مورالز اَند وَلیوز پرواید آس وید گایدلاینز اَند پرینسیپلز دَت هَو لِید ذِم تو سَکسِس اَند پیس، پیچ وی کَن فالو.) اخلاقیات و ارزشهای بزرگان ما، راهنماییها و اصولی را در اختیارمان قرار میدهند که آنها را به موفقیت و آرامش رسانده است و ما میتوانیم آنها را دنبال کنیم. |































![[] []](https://p30konkor.com/wp-content/uploads/2025/10/728x110.gif)
نظرتون در رابطه با مطلب بالا چیه؟
1- کامنت های مربوط به اشکالات و مشاوره درسی پاسخ داده نمی شود.
2- نظرات حاوی توهین، تحقیر و تمسخر به افراد یا سازمان ها دولتی یا خصوصی به هر شکلی تایید نمی شوند.
3- نظرات شما پس از ارسال، در اولین فرصت (حداکثر 24 تا 48 ساعت) تایید می شوند.
نکته مهم : پاسخ به کامنت ها نظر قطعی نمی باشد و توصیه می شود حتما از منابع مرجع همچون سازمان سنجش، آموزش و پرورش و مراکز دانشگاهی اطمینان لازم را به عمل آورید.
:: ارسال کامنت به معنی پذیرفتن شرایط ارسال دیدگاه می باشد. ::